Adidal
All Day IDream About Love

خب معنیش چی میشه؟

معلومه دیگه مخفف All Day IDream About Love

خب واسه کسی که نمیدونه میگم

یعنی

همه روزهای من در توهم عشقه

من تمام روزهای خودم رو درمورد عشق سر میکنم

یه همچین چیزایی

ارسال در تاريخ یک شنبه 26 شهريور 1398برچسب:, توسط Mikhak

امیدوارم تو زندگی

مثل کوزت سختکوش باشی!

مثل سیندرلا خوشبخت باشی!

مثل جودی آبوت شادوسرزنده باشی!

مثل ممول مهربون باشی!

مثل آنشرلی دل پاک باشی!

روزتون خوش دخترای خوب

ارسال در تاريخ سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:آه,دل,من,دل,تو,من,با,تو,, توسط Mikhak

از این ب بعد میام ولی با مطالب کپی اون

موقع آمارم میره بالا نظرات وبلاگم زیاد میشه

همه میگن بابا دمت گرم مطالبت خیلی خوبه

همه چی تمومه

ارسال در تاريخ یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:, توسط Mikhak

ما که بد نیستیم

بدخواهم نیستیم

نظر نمیذاری نذار منم آپ نمیکنم

بیخیال این وب

مشکلی نیست نمیگم خوبه

ولی از کپی مردم بهتره هر جا میری همون مطلبو میبینی

ارسال در تاريخ یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:, توسط Mikhak

به نظرت وبم بازدید کنننده داره؟

پس اگه داره چرا هیچکدومشونو نمیبینم چرا اینقدر کمن؟

یعنی ارزش نوشته های خودم از کپی های مردم بیشتره؟

پس میگی چکار کنم؟

فرق منو وب دیگه تو همینه

من کپی نیستم

پس چرا بازدید کننده نداره

اگه داره چرا نظر نداره که بدونم داره

ارسال در تاريخ شنبه 28 مرداد 1391برچسب:داستان,ادبیه,دیگه,همه,جوره,خرید,هرچی,بخوای,واییی,عالیه,چقدر,قشنگه, توسط Mikhak

در آن واپسین لحظه های خاموشی

یا در آن تاریکی های پر از ابهام

بگرد نامی گشتم برای سرودن

میان نام این همه گل

گل میخک پدید آمد

چگونه؟میشود چنین چیزی؟

آری.همانند گل یاس است

همان گل که دور مانده

از آن لطف و مهربانی

گل میخک بهترین است

سحرگاهان که آید بر دلم نامهربانی

یا که شامگاه فرقی ندارد

گل میخک

بیان آن همه احساس

آرامشی شگرف

به من هدیه میکرد

اما

نامهربانی نامهربانیست

حتی اگر بر گل میخک نشیند

ارسال در تاريخ چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:داستان,همه,جوره,خرید,هرچی,بخوای,واییی,عالیه,چقدر,قشنگه, توسط Mikhak

طردم نکنید مردم دنیا

عاشق میشه از عاشقی رسوا

دیوونه شدم از غم دوری

لعنت به این پستی دنیا

عاشق که شدم هیچی ندیدم

جز چشمای ناز اون تو رویا

آروم میشم وقتی که میگه

دوستت دارم قد یه دنیا

ارسال در تاريخ چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:داستان,همه,جوره,خرید,هرچی,بخوای,واییی,عالیه,چقدر,قشنگه, توسط Mikhak

سلام

سلامی عرضه میدارم به تو

به تو ای غروب غم انگیز پاییز

تویی که بوی دوری

از نسیمت به مشامم میرسد

نداری جز زردی

جز برگ های خسته

جز بارون حسرت

جز ویرانه های عاشقی

فاصله بگیر از من

من عاشق نمیتوانم شد

من توانایی تبدیل نسیمت

به طوفان های سهمگین را ندارم

دور شو پاییز در این هنگام و آن هنگام

بیهوده گویی کافیست

عاشقی کافیست

دور شو پاییز

ارسال در تاريخ چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:داستان,همه,جوره,خرید,هرچی,بخوای,واییی,عالیه,چقدر,قشنگه,, توسط Mikhak

دوست دارم در آغوش گیرمت یار

آنگه که دوری رنگ برده ز رخسار

آنگه که دوری برده ز تن تاب و توان را

در آن هنگام در آغوش گیرمت یار

 

 

شعر مال خودمه ینی خودم گفتم دوست دارم نقد بشه

کمکم کنید میخوام از این ب بعد همه ی شعرامو داخل وب بنویسم

ارسال در تاريخ جمعه 16 تير 1391برچسب:داستان,ادب,شعر,رمان, توسط Mikhak

یه آدمایی هستن که همیشه با حوصله جواب اس ام اساتو میدن...

هر وقت ازشون بپرسی چطوری؟میگن خوبم..

وقتی میبینن یه گنجشک داره روی زمین دنبال غذا میگرده،راهشونو کج میکنن و از طرف دیگه میرن که اون نپره...

همینایی که تو سرما اگه یخ هم بزنن ولی دستتونو ول نمیکنن و دست خودشونو بذار توی جیبشون...

آدمایی که از بغل کردن بیشتر به آرامش میرسن تا سکس...

اونایی که موقع حرفیدن پشت تلفن یهو ساکت میشن...

همینایی که میخندن...

اینایی که تو چله زمستون پیشنهاد بستنی خوردن میدن...

همونایی که حاضرن برات هر کاری کنن...

اینا یه فرشتن...

تورو خدا اگه باهاشون میرید تو رابطه:

اذیتشون نکنین...

تنهاشون نزارین...

بخدا داغون میشن...

ارسال در تاريخ سه شنبه 13 تير 1391برچسب:داستان,ادب,شعر,رمان, توسط Mikhak

من نمي دانم و همين درد مرا سخت مي آزارد



كه چرا انسان اين دانا اين پيغمبر



كه در تكاپوهايش چيزي از معجزه آن سوتر



ره نبرده ست به اعجاز محبت



چه دليلي دارد ؟



چه دليلي دارد كه هنوز



مهرباني را نشناخته است ؟



و نمي داند در يك لبخند



چه شگفتي هايي پنهان است



من برآنم كه دراين دنيا



خوب بودن به خدا سهلترين كارها ست



ونمي دانم كه چرا انسان تا اين حد با خوبي بيگانه است



و همين درد مرا سخت مي آزارد /.



فريدون مشيري

ارسال در تاريخ یک شنبه 11 تير 1391برچسب:داستان,ادب,شعر,رمان, توسط Mikhak

یکی از روزهای تابستون بود که تصمیم گرفتم یه وبلاگ ادبی درست کنم اوایل خوب بود چون آمار بازدیدم زیاد بود،ولی بعدازمدتی آمار وب شدید کم شد به ذهنم زد که مطلب جدید بذارم و یه پست با این مضمون گذاشتم"از این به بعد میخوام مطالب غمگین داخل وب بذارم"



ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:داستان,ادب,شعر,رمان, توسط Mikhak
ارسال در تاريخ دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, توسط Mikhak

گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق

ساکن شود.بدیدم و مشتاق تر شدم

من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت

ک اول نظر به دیدن او دیده ور شدم

او را خود التفات نبودی به صید من

من خویشتن اسیر کمند نظر شدم

ارسال در تاريخ دو شنبه 19 دی 1390برچسب:شعر,دوبیتی,رباعی,عاشقانه,عارفانه, توسط Mikhak

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد